Tuesday 20 October 2009

سرد




هوا كم كم داره سرد ميشه و غدد لنفابي
گلوهامون گنده تر ميشه
فقط يك بارون كم هست كه اميدوارم به زودي بباره.
كمي اروم شدم
نميدونم بعضي وقت ها چم ميشه
قلبم تند ميزنه و فكرهاي بي پايه و اسساس ميزنه به سرم
هواي سرد زياد دوست ندارم
اخه ياد سردخونه ميندازه
ياد روزهاي كوتاه با شب هاي دراز جلوي تلويزيون با برنامه هاي بي مزه
گردنم ميخاره
نمي دونم چرا تازه گي ها به بدنم حساس شدم
هي احساس مي كنم داره چيزي ازم كنده ميشه
شايد بخاطر اينه كه منتظر معجزه هستم كه ديگه خودم نخارونم



- Posted using BlogPress from my iPhone

No comments:

Post a Comment