Sunday 7 November 2010

دلتنگي نميدونم چندم

بارون كل خيابون خيس كرده بود
از پشت پنجره اتاقم زل زده بودم توي خيابون
شير داغ توي ليواني كه كلي يادگاري بود از طرف كسي كه گناه بود مينوشيدم و خيالپردازي كه نكنه اينطور يا اونطور
ايكاش صحب كردن خيلي اسونتر از تصور كردن ميبود
گفتن حقايق بعضي وقت ها فاصله هارو كم ميكنه ولي بشتر وقت ها فاصله ميندازه بين خواستن و حقيقت

Wednesday 16 June 2010

دلتنگي شبانه ٢

كنارم نشست
بهم تكيه داد
نفسم كم كم بند اومد
ميخواستم بغلش كنم ولي ميترسيدم
بوي وجودشو حس ميكردم
تمركز كردن برام خيلي سخت شده بود
نتونستم تحمل كنم
بغلش كردم
دستام از پشت روي بدنش شروع به حركت كرد
احساس خوردگي بهم دست داد
ميخواستم با هم مخلوط مي شديم
بازوهام گرماي پوست تيرهشو حس ميكرد
صداش ارامش ميداد
سفت بغلش كردم
انگشتاي دستام روي بدنش حركت مي كردند
گوشمرو گذاشتم روي پشت كمرش،صداس نفسهاشو شنيدم
بدون اينكه كسي ببينه بوسيدمش
اولين بوسه اي بود
ميخواستم توي گوشش بگم كه چقدر دوستش دارم


Monday 7 June 2010

دلتنگي شبانه


دستام پشت سرش رو نواز مي كرد
اروم مثل دريا
صداش، موزيك ارامش
پوست تيره اش اميدي به تاريكي شب تا ماه اونارو روشن كنه
باز دستم رو پشت سرش كشيدم
نمي دونستم اون چي فكر ميكنه ولي خودش احساس پرواز مي كرد
اسم ادم هاي زيادي برده ميشد ولي هيچوقت اسم من برده نشد انگار وجود نداشتم
هنوز منتظر ادم بزرگا بود
اينور اتاق با كلي فاصله كه نميدونست داره اشكها روي صورت افتاب سوخته، پوست خشكش شده اش را ابياري مي كرد
اي كاش اينجا بود
دست بر سرش ميكشيدم
نگاهش مي كردم
لمسش ميكردم
عاشقش ميكردم
ولي اون نبود و من تنها
و او در فكر كسي ديگر و ديگري به فكر كسي ديگر
به اميد نوازش كردنش انگشتام روي پوست بچهگونش حركت مي كرد
از دستانش تا زير گردنش
وقتي به لبهايش رسيدم
توي قفس افتادم با يك كبوتر سياه
ارزويي كه دنيا با گرماش برام تموم ميشه
چشماش اميدي به دريا ميداد
ميدونم كجاست ولي سعي نمي كنم پيداش كنم
چرا خودمو گول ميزنم وقتي توي اغوش كسي ديگري داره ميخنده من چكار كنم
يك بار ميخوام بهش بگم ولي فعلا نمي تونم
شايد با گفتنش ديگه نبينمش



Tuesday 25 May 2010

Hiden love

Open your eyes - I can no longer hide
I'm falling in love with you now
All of my life I looked for this love
Wondering if I could find
Feel my heart - there is something inside
That tells that you will be fine
Don't worry my lovely your fears all behind
Let me love you tonight
I've been in love for so many times
But this time I know that it's one of a kind
You are my destiny, you are my light
I need your love to be mine
You are the reason I feel so alive
Have'd you 24 hours of my mind
Heartbreak some tears, emotion or fears
A stories we're leaving behind
Come on my baby please don't has a tail
Forever our love will be mine
Don't worry my love, gonna show you tonight
The sun, the moon and the sky




- Posted using BlogPress from my iPhone